-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1383 02:00
حالا که عاشقت شدم، میگی میخوای ولم کنی هرچی بدی تو دنیا هست، یکروزه با دلم کنی حالا که عاشقت شدم، میگی که دوستم نداری حالا که عاشقت شدم، تموم شده گذشته ها پس اون دقایق چی میشه که تو میگفتی از وفا حالا که عاشقت شدم، میگی شروع پاییزه اما بدون تو پاییزم، صدات واسه من عزیزه ( این شعر ربطی به نوشتم نداره ! ) شیرین عزیزم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1383 00:09
شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و او هرگز شکستم را نفهمید اگر چه تا ته دنیا صدا کرذ چندی ست دیگر اسمان دلم آبی نیست، دیگر از دست نارفیقان خسته ام انگار باید صداقت و یکرنگی را فقط در قصه ها...
-
عشق من
پنجشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1383 19:38
نمیدونم چجوری شروع کنم خیلی وقت بود که اینجا چیزی ننوشته بودم ... فکر کنم اخرین بار قبل از عید آپدیت کرده بودم دلم گرفته ... نمیدونم چرا ولی خیلی گرفته امروز ناهار دست جمعی رفته بودیم بیرون ... عشقمم بود . راستش خیلی دلم میخواست همونجا بقلش کنم و اون لبهای خوشگلش رو ببوسم ولی ... بعد از ناهار هم رفتیم یه قهوه خونه ......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 فروردینماه سال 1383 15:03
من برگشتم ... راستش خیلی بدم میاد از اینکه بدونم یه چیزی که بهش دلبستم رو موقتا دارم ( دلبستن خیلی آروم و بی سر و صدا میاد .. بدون اینکه خودت بفهمی ) ... متنفرم از شرایط موقتی ... به زودی شروع میکنم ... با کمی تغییر. این گالری عکس رو ببسنید تا پست بعدی ...
-
آخرین ...
شنبه 1 فروردینماه سال 1383 20:26
شاید این آخرین Post من باشه - آهنگی که من خیلی دوستش دارم از Seal Click تولد بهترین دوستم که تو فروردین به دنیا امده رو هم تبریک میگم. اگه قسمت باشه باز هم اینجا مینویسم برام دعا کنین ... قرار بدون مقدمه گفت:(( اگه زمانی همدیگه رو گم کردیم اولین روز سال جلوی (( این مغازه )) میبینمت )). دیگه ندیدمش ... عید که یادش...
-
نگاه
جمعه 22 اسفندماه سال 1382 12:47
چه اسان بر نگاهت دل سپردم به یک باره دلم را گم نمودم میان حرفهای پوچ مردم تو را هر لحظه در قلبم سپردم چه اسان تو مرا از یاد بردی نگاهم را پر از اندوه کردی به زیر سایه عشقت نشستم اما تو عاقبت انکار کردی چه بی خود من تلاشی پوچ کردم زمین قلب خود را کهنه کردم چه بی خود دل سپردم به نگاهت ندانستم که بی خود پل شکستم تمام...
-
واسه دل خودم ...
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1382 21:56
~~~> شب جمعه ... شب دلتنگی عاشقان <~~~ سلام دوستان از محبت همتون ممنونم ( توو پرانتز بگم که اگه قلت ( غلط ) املا یی داشتم ببخشید ... چون حالم خوبه ) راستش الان هم خوردم هم کشیدم ( قلیون کشیدما ) فکرای بد نکنین جای همه دوستان رو هم خالی کردم مخصوصا ( S ) و ( SH ) عزیزمو جاتون خیلی خالیه ... دلم برای جفتتون تنگ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اسفندماه سال 1382 23:24
دختری از پسری پرسید که ایا اونو قشنگ میدونه ؟ پسر جواب داد : نه . پرسید که ایا دلش میخواد که تا ابد با اون بمونه ؟ گفت : نه . سپس پرسید که اگه ترکش کنه ، گریه میکنه ؟ و بار دیگر تکرار کرد : نه . دختر خیلی ناراحت شد ، وقتی دختر خواست دیگه بره درحالی که اشک از چشمانش جاری بود پسر بازوشو گرفت و گفت : تو قشنگ نیستی ، بلکه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفندماه سال 1382 15:32
خیال نمیکردم که تو یه روز عزیز من بشی از این خزون بی کسی راه گریز من بشی به فکر من نمیرسید اصلاً بدونی عشق چیه اونی که به دنبال هوس یا اون که عاشقت کیه مگه میشه تورو دید و به تو از دو رنگی ها گفت تورو باید دید و باید به تو از قشنگی ها گفت مگه میشه که دروغ گفت به تویی که نازنینی تو خودت میشناسی عشق و هر کجا اونو ببینی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفندماه سال 1382 14:35
خیلی حالم بده درد میگرن، مریضی، دل گرفته ... وای، چقدر سخته، کاشکی الان پیشم بودی، کاشکی الان تو بغلم بودی، کاشکی کاشکی کاشکی ... خیال نمیکردم که تو ، یه روز عزیز من بشی از این خزون بی کسی ، راه گریز من بشی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اسفندماه سال 1382 14:40
سلام دوستان این چندوقت نبودم و نتونستم به دوستان خوبم ( خصوصا سیاوش و سهیل عزیز ) سر بزنم و چیزی بنویسم یکمی مشغول قالب سیاوش بودم. ( الان پیشه خودش میگه : عجب ... هستی. گشاد بودن خودتو انداختی گردن من .) به امید خدا به زودی شروع به نوشتن میکنم. هر دختر ایرانی شکوفه عشقی است به پاکی اسمان و به زیبایی دریا
-
فردا ناهار باقالی پلو ...
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1382 15:55
" src="http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons/54.gif"> نمیخوام پای سیاست به این وبلاگ هم کشیده بشه ولی ... ما که برای فردا (جمعه) ناهار باقالی پلو داریم " src="http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons/04.gif"> و به شما هم توصیه میکنم که حتما فردا بمونین خونه و به جای رأی دادن باقالی پلو بخورین "...
-
(( واسه دل خودم ))
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1382 05:43
حسابی دلم گرفته الان کلی نوشتم ولی یک دفعه همش پرید. دیگه حوصله نوشتن رو ندارم دوست داشتم خیلی بیشتر بنویسم ولی وسعت عشق بیشتر از اینه که با نوشتن بشه توصیف کرد فقط میخوام بدونی که دلم برات تنگ شده خیلی دوست داشتم که امروز در کنارت بودم منو بغل میکردی و شاید چند قطره اشک ... به هر حال امروز هم گذشت با چند نفر که حرف...
-
درد
جمعه 24 بهمنماه سال 1382 20:46
دردم را به که بگویم ؟ خواستم با نسیم بگویم سرگرم چمن بود . خواستم بنشینم کنار رودخانه سر صحبت را باز کنم٬ با ساحل غرق گفتگو بود. پیچک ناز میکند٬ شقایق اخم ... گوش شنوایی نیست٬ درد خود را نگاه خواهم داشت. این سوختن خوشتر از آن افروختن.
-
حرف دل
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1382 14:14
حرف دل دریا با تمام وسعتش رود را دوست دارد و چون او میداند اگر رود نبود ... و ای کاش تو هم با همه بزرگی مرا دوست نداشتی اما حرفهای دلم را درون قلبت می ریختی
-
یه دوست خوب
جمعه 17 بهمنماه سال 1382 06:57
هر وقت یه دوست جدید پیدا میکنم حسابی خدا رو شکر میکنم ... دیشب هم یه دوست بسیار خوب پیدا کردم. یه دوست عاشق. یه وبلاگ با نوشته های خیلی قشنگ هم داره که اگه ببینینش ضرر نمی کنین. اینم وبلاگش . چون بیشتر از این حرف زدن بلد نیستم ازش تعریف نمیکنم که خودتون ببینین...
-
... عشق
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 13:56
دوباره دست به قلم می برم . شاید این دست به قلم بردن های تکراری است که تاب رفتن را از من میگیرد و مرا اینجا با تو نگه می دارد. دلیل ماندنم را نمی دانم ولی دلیل ماندن تو عشق است . تو عاشق شدی ؛ اما من ؟ تو هر روز عاشق تر می شوی ؛ اما من ؟ تو می دانی خورشید کی طلوع میکند و چه زمانی باران میبارد ؛ اما من ؟ هیچ چیز را...
-
دلتنگی
سهشنبه 14 بهمنماه سال 1382 02:59
دلتنگی مینویسم با چشمانی پر از اشک ، اشک هایی از جنس غربت ، مینویسم تا هرگز به کسی که چشم هایش از جنس بی وفایی و قلبش از جنس سنگ است دل نبندد. به پروانه ها می گویم هر سال بهار ، سراغ تو را از خورشید بگیرند و به باد خواهم گفت تا بوی پیراهن تو را بیاورد و به گل می گویم تا هم صحبتی با گل را فراموش نکند . شاید این شمع...
-
ساده لوح
دوشنبه 13 بهمنماه سال 1382 15:58
ساده لوح تنها بودم. تو رسیدی گفتی ما بشیم بهتره. دیگه تنها نبودم. اما بعد از مدتی سره قرار نیومدی. یه روز که داشتم دنبالت میگشتمبه تنهای دیگری رسیدم. گفتم چرا تنهایی؟ گفت یارم نیومده. یک دفعه بلند شد و با خوشحالی گفت : اومد. وقتی برگشتم تورو دیدم ... CLICK
-
اشتباه
دوشنبه 13 بهمنماه سال 1382 02:21
اشتباه چند ماهی از نامزدیمون گذشته بود که فهمیدم مهرداد تومور مغزی داره و احتمال زنده موندنش خیلی کمه. همه از جمله خانواده مهرداد فکر میکردن من اونو تنها میذارم ولی اونا اشتباه میکردن چون این مهرداد بود که منو تنها گذاشت و برای همیشه رفت.
-
عاشق واقعی
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 16:11
عاشق واقعی وقتی به قبر کیوان رسید باران به شدت می بارید و شدت اشکهای او از باران بسی بیشتر بود. ناگهان کیوان در میان هاله ای از نور آمد و گفت: (( هنوزم حاضری زن من بشی؟... )). صبح مسئول قبرستان جنازه دختری را دید که روی سنگ قبری آرام گرفته بود. باران همه چیز را شسته بود حتی لبخند دخترک را ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 03:20
CLICK
-
عشق من
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 02:58
عشق من نمیدانم اگر روزی او را نبینم و یا روزی چند مرتبه نبوسمش ایا زنده میمانم. نمیدانم ان چیزی را که من دارم داری یا نه ولی اگر ان را داری بدان که در دنیا یکی است و قدرش را بدان و به او بگو (( مادرم عاشقت هستم )).
-
دل شیشه
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 02:25
دل شیشه وقتی به دوستانم گفتم که شیشه ها هم دل دارند همه به من خندیدند. ولی من به چشم خودم دیدم وقتی یه روز سرد روی شیشه بخار گرفته نوشتم (( من تنهایم )) برایم گریه کرد.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 02:04
الان حدود ۴۵ دقیقه تایپ کردم و سرگذشت این ۲ سال از زندگیمو نوشتم ولی یهو زذ به سرم و همشو پاک کردم . ... ای خدااااااااااااااااا به امید خدا به زودی ۲باره مینویسمش ای خدا .. انگار صدامو نمیشنوی وقتی هم که از ته قلبم صدات میکنم باز هم نمیشنوی دیگه این اخرین راهه ... اگه باز هم صدام رو نشنیدی میام پیشت میام از نزدیک صدات...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 02:02
تو دنیا ۳ چیز دارم!!!خدا یه عشق پاک و تو که همه کس منی!!! سلام به همه عاشقای بی ریا! با یاده خدا با آرزوی رسیدن عاشق به معشوغ و با عشق تو کارمون رو شروع میکنیم هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من بغیر از با تو بودن ، نیست هوایی در سر من هنوز عطر تـو مونده در فضای خانه من هنـوزم بی قـراره این دل دیـونه من فراموشم نکن ،...