نگاه
چه اسان بر نگاهت دل سپردم
به یک باره دلم را گم نمودم
میان حرفهای پوچ مردم
تو را هر لحظه در قلبم سپردم
چه اسان تو مرا از یاد بردی
نگاهم را پر از اندوه کردی
به زیر سایه عشقت نشستم
اما تو عاقبت انکار کردی
چه بی خود من تلاشی پوچ کردم
زمین قلب خود را کهنه کردم
چه بی خود دل سپردم به نگاهت
ندانستم که بی خود پل شکستم
تمام ارزوهای دلم را
به یک باره به دست باد دادم ...
واسه دل خودم ...
~~~> شب جمعه ... شب دلتنگی عاشقان <~~~
سلام دوستان
از محبت همتون ممنونم
( توو پرانتز بگم که اگه قلت ( غلط ) املا یی داشتم ببخشید ... چون حالم خوبه )
راستش الان هم خوردم هم کشیدم ( قلیون کشیدما ) فکرای بد نکنین 
جای همه دوستان رو هم خالی کردم
مخصوصا ( S ) و ( SH ) عزیزمو
جاتون خیلی خالیه ... دلم برای جفتتون تنگ شده 
( به دلیل دختر بودن اسم کامل نمیگم که یه وقت ناراحت نشن 
)
این چند وقت حالم زیاد خوب نبود ، امروز که از باشگاه برگشتم
نشستم به کشیدن...
خلاصه کلی حال داد 
بازم میگم : S و SH عزیز خیلی دوستون دارم ... این هوا 
دیگه ... 
اهان ... یه عکس جدید از خودم گرفتم ( که میزارمش این پایین ) ببینین قیافم چجوریه البته اونایی که باید بپسندن پسندیدن ، پس صابون به دلتون نزنین 
( من به کسی امار نمیدما 
)
خوب دیگه ،کلی حرف زدم ... ببخشید اگه به کسی بر خورد
امیدوارم دوستای بیشتری بین وبلاگ نویسای عزیز پیدا کنم
به امید شاد بودن همه
خوش باشین که دنیا 2 روزه ...
>>>>به دلیل مجاز نبودن عکس پاک شد.<<<<
دختری از پسری پرسید که ایا اونو قشنگ میدونه ؟
پسر جواب داد : نه .
پرسید که ایا دلش میخواد که تا ابد با اون بمونه ؟
گفت : نه .
سپس پرسید که اگه ترکش کنه ، گریه میکنه ؟
و بار دیگر تکرار کرد : نه .
دختر خیلی ناراحت شد ، وقتی دختر خواست دیگه بره
درحالی که اشک از چشمانش جاری بود پسر بازوشو
گرفت و گفت :
تو قشنگ نیستی ، بلکه زیبایی
من نمیخوام تا ابد با تو باشم ، بلکه احتیاج دارم تا ابد با تو باشم
و اگه تو بری من گریه نمیکنم ، من میمیرم ...
رامین