دلتنگی
مینویسم با چشمانی پر از اشک ، اشک هایی از جنس غربت ، مینویسم تا هرگز
به کسی که چشم هایش از جنس بی وفایی و قلبش از جنس سنگ است
دل نبندد.
به پروانه ها می گویم هر سال بهار ، سراغ تو را از خورشید بگیرند و
به باد خواهم گفت تا بوی پیراهن تو را بیاورد و به گل می گویم تا هم صحبتی
با گل را فراموش نکند . شاید این شمع گمشده ای دارد و شاید سوختنش
در انتظار پروانه ای است که وقتی بیاید ، شمع ها دیگر نخواهند سوخت...
ان شا... پروانه هم می اید