تولدم مبارک ... من شنبه متولد شدم ولی همین الان سرم خلوت شد و تونستم بنویسم ، به همین دلیل تاریخش یکشنبه هستش . امروز ( روز تولدم ) قرار شد با عشقم و دوستش که اونم خیلی دوسش دارم ناهار بریم بیرون ... اومدن خونه ما با یه کادوی بزرگ و خوشگل ... من از شب قبلش حالم بد بود ... مثل همیشه موقعی که نباید .. میگرنم میگیره داشتم از ضعف میمردم ... خلاصه رفتیم رستوران ناهار بخوریم ۲ بار اومدن که دوربینو توقیف کنن ببرن ... به جرمه اینکه تو رستوران از خودمون عکس گرفتیم ... بعد ناهار هم منو عشقم اومدیم خونه ما و دوستش هم رفت خونه خودشون ... روز خوبی بود شب هم مهمون داشتیم ... هر کی کادوی منو دید کف کرد :)) اه ... چقدر حرف زدم ... دارم میمیرم از خواب ۲ شبه نخوابیدم ... برم بخوابم راستی دوست عشقمم رفت مسافرت .. امیدوارم بهش خوش بگذره
|