چندی است که در سکوت فریاد شدم انگار زبند غیر ازاد شدمدیوانه مرا خطاب کردی- اکنونشیرین تو شدی منم که فرهاد شدم...کاشکی میتونستم بیشتر بگم ولی ... قلب منم مثل این داره زره زره خورد میشه