نگاه

چه اسان بر نگاهت دل سپردم
به یک باره دلم را گم نمودم
میان حرفهای پوچ مردم
تو را هر لحظه در قلبم سپردم
چه اسان تو مرا از یاد بردی
نگاهم را پر از اندوه کردی
به زیر سایه عشقت نشستم
اما تو عاقبت انکار کردی
چه بی خود من تلاشی پوچ کردم
زمین قلب خود را کهنه کردم
چه بی خود دل سپردم به نگاهت
ندانستم که بی خود پل شکستم
تمام ارزوهای دلم را
به یک باره به دست باد دادم ...