خداحافظی



این شاید آخرین پستم باشه
اینقدر گریه کردم که دیگه به زور مونیتورو میبینم ...

خودکشی ..
عاشق شیرینم بودم
منو از شیرینم گرفتن
الان دارم باهاش چت میکنم
خیلی دوسش دارم
میخوام همه بدونن عاشقش بودم ...
امروز با هم رفته بودیم بیرون
کلی وسیله دیدیم که وقتی رفتیم سره خوونه زندگیه خودمون بخریم ...
کلی نقشه ها داشتیم
همرو از من گرفتن ..

مادرم رفته خابیده ..
شیرینمم داره صداشو ازم میگیره
نمیدونم چی بنویسم



شیرینم باور کن برام کم ارزش نیستی
میدونی که همه زندگیم تو بودی
باور کن
منو ببخش
خداحافظ همتون باشه .
نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:38 ق.ظ http://tgs.blogsky

)):

۶۲۲ جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:44 ق.ظ http://413.blogsky.com

سلام
به خدا می دونم چی می گی و چی تو دلت می گذره ......عشق من رو هم ازم گرفتن .خیلی دوسش داشتم الانم عاشقشم ...خودتو نباز سعی کن اینقدر روحت بزرگ باشه که بتونی تو خودت بریزی .برات دعا می کنم که کمتر زجر بکشی

بهار دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:09 ب.ظ http://bahar68.blogsky.com

اصولا از عشق و عاشقی چیزی سرم نمیشه!
پس بابای!

سهیل چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 11:45 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

بدرود...!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد